یه گزارش قدس خراسان، شاهنامه از آثار کهن پارسی و نمونهای ارزشمند از ادبیات غنی ایرانزمین است. داستانها، حماسهها و اساطیری که در این اثر ارزشمند وجود دارد، ظرفیت بسیار عظیمی برای داستانپردازی، نمایشنامهنویسی یا حتی فیلمنامهنویسی است.
شاهنامه و افسانههای غنی و پرپیچ و خم آن به گفته بسیاری از هنرمندان ایرانی و حتی غیر ایرانی میتواند منبع بسیار خوبی برای ساخت آثار هنری ماندگار باشد.
این روزها در مشهد نمایشی بر اساس یکی از قصههای شاهنامه روی صحنه تئاتر شهر در حال اجراست. «اسبی به نام شبرنگ»، به کارگردانی محمد جهانپا و قلم مهدی سیمریز، نمایشی بر اساس بازگشت کیخسرو به ایران است که به واسطه اجرای خوب و داستان جذابی که دارد، این روزها مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته است.
به بهانه روزهای پایانی اجرای این نمایش با نویسنده آن گفتوگویی داشتیم.
ملیگرایی، مؤلفه اصلی نمایش است
مهدی سیمریز ابتدا در مورد قصه این نمایش گفت: داستان اسبی به نام شبرنگ، اقتباسی وفادار از بازگشت کیخسرو به ایران شاهنامه است. داستان این نمایش پس از کشته شدن سیاوش در توران آغاز میشود و تا جریان بازگردانده شدن کیخسرو به ایران و گرفتن پادشاهی ادامه پیدا میکند. این بریده از شاهنامه را با یک اقتباس وفادار در هشت پرده به صورت نمایشنامه در آوردیم.
وی درباره دلایل انتخاب این بخش از شاهنامه اظهار کرد: این قصه جزو داستانهایی بوده که کمتر در فضای عمومی به آن توجه شده است. ما اغلب در شاهنامه به داستانهایی میپردازیم که افکار عمومی پیشزمینه بیشتری در مورد آن دارد، مثل داستان «رستم و سهراب»؛ اما به داستانهای جذاب و جدیدی که ممکن است آورده فرهنگی بیشتری هم برای ما داشته باشد، کمتر توجه شده است.
سیمریز افزود: یکی از آوردههای بزرگ داستان کیخسرو و مؤلفههای مهم این نمایش، بحث ملیگرایی و توجه ویژه به ایران است. از دیگر دلایل انتخاب این داستان میتوان به توجه خاص آن به مخاطب نوجوان اشاره کرد که در فضای فعلی کشور کمتر به آن پرداخته شده است.
نوجوانان این نمایش را ببینند
وی با تأکید بر اینکه عمده تولیدات هنری ما برای مخاطب کودک و بزرگسال است، ادامه داد: در این میان مخاطب نوجوان به نوعی مغفول مانده است. یکی از ویژگیهای متمایز نمایش رؤیای اسبی به نام شبرنگ این است که به طور خاص برای مخاطب نوجوان تولید شده؛ اگرچه محصول نهایی برای همه اعضای خانواده از کودک ۵ ساله تا افراد ۸۰ ساله قابل پذیرش و دیدنی بوده؛ اما این نمایش به چند دلیل به طور ویژه برای مخاطب نوجوان تولید شده است. نخست آنکه بخش اعظم نمایش به دوران نوجوانی کیخسرو میپردازد که میتواند برای مخاطب نوجوان همذاتپنداری خوبی را رقم بزند. دوم آنکه داستان به شدت داستان فعال و پرماجرایی است و این ضرباهنگ تند برای مخاطب ماجراجوی نوجوان میتواند خیلی جذاب باشد.
این نویسنده تئاتر گفت: مسئله بسیار مهمی که در سالهای اخیر مخاطب نوجوان با آن درگیر بوده، بحث هویت ملی است که به خصوص در اتفاقات سال گذشته دستخوش تغییراتی در اذهان این قشر بوده است. به همین خاطر بحث ملیگرایی و ایرانگرایی را در این داستان برای قشر نوجوان برگزیدیم و خوشبختانه تا امروز که نمایش روی صحنه رفته، به این مهم دست پیدا کردهایم.
سیمریز با اشاره به ظرفیت دراماتیک بسیار بالای شاهنامه افزود: سه بخش در شاهنامه وجود دارد که میتواند مرجع نمایشنامههای جذابی باشد؛ بخش اسطورهای شاهنامه که بخش ابتدایی آن است، بخش حماسی که بخش میانی شاهنامه است و بخش تاریخی که در انتهای شاهنامه قرار دارد. بیشتر اقتباسهای شاهنامه از بخش حماسی آن صورت میگیرد که به نام رستم، پهلوان ایرانی مزین شده؛ اما هنرمندان ما کمتر به سراغ بخشهای اسطورهای و تاریخی رفتهاند. در بخش تاریخی شاهنامه این مسئله به مراتب بیشتر به چشم میآید.
برخی هنرمندان ریسک نمایش شاهنامهای را به جان نمیخرند
وی بیان کرد: در بخش حماسی شاهنامه هم که آثار بیشتری داریم، نویسندگان و هنرمندان تنها به سراغ سه شخصیت رستم، سهراب و اسفندیار رفتهاند و اگر برای مثال شخصیت رستم نبود، خیلیها به سراغ این بخش از شاهنامه هم نمیآمدند. داستانی که ما به سراغ آن رفتهایم، اتفاقاً در مقطعی رخ داده که رستم نقشی در آن نداشته و تأثیری در قصه ندارد. در شرایط حاضر مسائل تولیدی هم مزید بر علت شده تا هنرمندان کمتر به سراغ شاهنامه بروند. شاهنامه به واسطه صحنههای پرطمطراق و داستانهای پیچیده، روند تولید سنگینی داشته و بودجههای بالایی لازم دارد. هر گروهی این ریسک را نمیپذیرد که برای به تصویر کشیدن و به نمایش درآوردن شاهنامه، هزینه کند و بازخورد بگیرد.
سیمریز به هزینه ساخت بالای نمایش «اسبی به نام شبرنگ» اشاره کرد و افزود: یکی از معضلات بزرگی که ما در جریان این نمایش با آن مواجه بودیم، هزینه بالای تولید بود که خدا را شکر حل شد و این اثر روی صحنه رفت. گروهی حدوداً
۴۰ نفره در این مدت هر روز برای این نمایش مشغول هستند؛ از بازیگران گرفته تا گروه نورپردازی و صحنه. اینها دلایلی است که موجب شده بعضیها جسارت پرداختن به شاهنامه را نداشته باشند و این اثر بزرگ ادبی در حوزه نمایش مهجور مانده است.
تقاضا زیاد، امکانات کم
وی در ادامه مطرح کرد: در مشهد میان احساسنیاز و تقاضاها برای ساخت اثر نمایشی با موضوع شاهنامه و وجود امکانات و زیرساختهای نمایشی تناسبی وجود ندارد و امکاناتی که در حال حاضر داریم، مناسب ساخت چنین آثاری نیست. ما برای این نمایش مجبوریم یک پرده مشکی نهچندان خوشنما پشت دکور نصب کنیم؛ چراکه پس از ما به فاصله نیم ساعت نمایشی با فضایی کاملاً متفاوت در همان سالن اجرا میشود و ما پس از اجرا باید به سرعت دکورها را خارج کنیم تا گروه بعدی بتواند اجرا داشته باشد. این بدان معناست که ضروریترین اصل اجرای نمایش یعنی یک سالن مناسب وجود ندارد تا گروه با خاطر آسوده دکور بزند و بدون عجله اجرا داشته باشد.
نویسنده نمایش اسبی به نام شبرنگ گفت: مسائل دیگر مثل بحث اعتبارات تولید و تبلیغات مناسب آثار نیز به مراتب ضعیفتر هستند. امیدوارم روزی برسد که در مشهد سالنی مجزا برای اجرای نمایشهایی با مضامین و داستانهای شاهنامه که اتفاقاً مورد توجه رهبر معظم انقلاب هم هست، داشته باشیم تا مخاطب به تماشای داستانهای کهن پارسی بنشیند.
وی در پاسخ به این پرسش که مخاطب نوجوان نمایش چطور با شخصیتهای شاهنامه ارتباط برقرار کرده، اظهار کرد: ارتباط برقرار نکردن مخاطب ما با شخصیتهای شاهنامه از نبود آگاهی نشأت میگیرد. چون مخاطب نوجوان و جوان ما کمتر در معرض این شخصیتها بودهاند، احساس میشود نمیتوانند ارتباط برقرار کنند. در حالی که تجربه ثابت کرده مخاطب جوان و نوجوان امروز ما به شدت به ویژگیهای جوانمردی، پهلوانی، راستگویی و وفاداری علاقهمند هستند. در همین نمایش هم چند شخصیت کاملاً مثبت داریم که اتفاقاً مخاطب هم ارتباط خوبی با آنها برقرار کرده است. برای مثال وقتی میبینیم تماشاچی ۵ ساله نمایش تمایل و علاقه زیادی دارد با برخی شخصیتها عکس بگیرد، نشان میدهد شخصیت را پذیرفته و توانس��ه با آن ارتباط برقرار کند. به نظر من کمکاری ما در نمایش شخصیتهای جذاب شاهنامه، سبب ایجاد شکاف میان این نسل با شاهنامه شده وگرنه ظرفیت این شخصیتها فرازمانی است. شاهنامه در هر دورهای حرفی برای گفتن دارد و هیچگاه کهنه نمیشود.
او در پایان به مخاطبان توصیه کرد: اگر دلتان برای شنیدن از هویت پرافتخار ایرانی تنگ شده، این نمایش را ببینید. حس خوبی که تماشاچی از تماشای داستانی از ایران بزرگ دریافت میکند، بهترین حسی است که میتوان به تماشاچی منتقل کرد.
نمایش اسبی به نام شبرنگ این روزها اجراهای پایانی خود را پشت سر میگذارد. با توجه به استقبال مخاطبان و نیاز جامعه کنونی به این دست نمایشها، باید فکری اساسی برای زیرساختها و تأمین امکانات نمایشی کرد. اگر سالنهای نمایش مشهد و استان مجهز باشند و برای اجرای اینگونه نمایشها ظرفیت داشته باشند و اگر از نمایشهایی با مضامین شاهنامه و داستانهای کهن فارسی حمایت شود، طبیعتاً هنرمندان بیشتری نیز پای کار خواهند آمد.
نظر شما